سوال : رسانه های آمریکایی پس از جدی شدن طرح خروج نظامیان این کشور از عراق، گزارشهایی درباره راهبرد جدید آمریکا در خلیج فارس که بخشی از آن شامل اعزام نظامیان بیشتر به کویت و همچنین استقرار سپر موشکی در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس می شود منتشر کرده اند. ارزیابی شما از این راهبرد چیست؟
ارزیابی من این است که خروج نظامیان آمریکا از عراق گام اول است برای خروج نظامی آمریکا از کل منطقه. روند حرکت آمریکا از سال 2001 یعنی بعد از حادثه 11 سپتامبر و حمله نظامی به افغانستان تا امروز نشان داده که امروز فرآیند تحولات در منطقه علیه اهداف و راهبرد آمریکا پیش رفته و امروز آمریکایی ها در افغانستان دچار یک استیصال جدی شده اند. اینکه سرو صدای رئیس جمهور افغانستان در اعتراض به اقدامات آمریکا، به وضوح شنیده می شود و اینکه آمریکایی ها امروز به سمت طالبان می روند، شرایطی که امروز در عراق آمریکا با آن روبرو شده آمریکایی که با 160 هزار نیروی نظامی این کشور را اشغال کرده، رئیس جمهورش مجبور شد که بگوید نظامیان خود را از عراق خارج می کنیم.
آمریکا می داند که اگر بخواهد در مقابل این حرکت بیداری اسلامی بایستد با چالش بیشتری روبرو خواهد شد. این تحول در منطقه خاورمیانه، در شمال آفریقا و در خلیج فارس امروز وجود دارد و آمریکا باید به عواقب سیاستهای امروز خودش در رویارویی با مردم و در حمایت از حکام بیندیشد. |
علاوه بر آن امروز آمریکا با یک موج بیداری اسلامی در منطقه علیه حاکمان و علیه آمریکا و صهیونیسم روبرو است و بحرانی که امروز چه از بعد مالی متوجه خود آمریکا و دیگر کشورهای غربی هست و بسیاری از متغییرهای دیگر یعنی بحران مالی که با آن روبرو است و مقاومتی که روز به روز قویتر می شود و حرکتهای استقلال طلبانه ای که دارد شکل می گیرد نشان می دهد که شرایط اینگونه نخواهد بود که آمریکایی ها آنگونه که می اندیشند و آنگونه که تدبیر می کنند همان را بتوانند در منطقه پیاده کنند.
نکته ای که قابل توجه هست این است که این خیزشهای مردمی خیزشهای اسلامی که شکل گرفته اگر شما نگاه کنید متوجه می شوید که آمریکا دارد مزورانه با این حرکت های مردمی برخورد می کند. در مصر، در تونس در لیبی، مثلا در مورد مصر و لیبی تا این روزهای آخر آمریکا از حکام دفاع می کرد، اما در برابر مردم شرایط عوض شد و هم اکنون آمریکا آمده در جبهه مردم قرار گرفته و اعلام می کند که اگر اسلام گراها حاکم شوند برای آمریکا مسئله ای نیست واشنگتن از روی تزویر می گوید، اینها معتدل باشند، اینها پایبند به دموکراسی باشند یعنی آمریکا اگرچه مزورانه سیاست می کند، اما یک واقعیت هست آمریکا می داند که اگر بخواهد در مقابل این حرکت ( بیداری اسلامی ) بایستد با چالش بیشتری روبرو خواهد شد.
طبیعتا در این شرایط آمریکا نباید انتظار داشته باشد این مردم بعد از خلاصی از دیکتاتورها، موافق حضور نظامی آمریکا باشند و نکته مهم دیگری که وجو د دارد این است که آمریکایی ها دیگر بهانه ای ندارند برای اینکه بگویند ما می خواهیم در منطقه بمانیم یا اینکه به بهانه مقابله با تهدیدها باید در خاورمیانه حضور داشته باشیم.
علاوه بر آن، لشکرکشی آمریکا در منطقه خلیج فارس که به دنبال یک حضور گسترده و پایدار بود در حقیقت از چه زمانی شروع شد؟ از جنگ دوم خلیج فارس علیه تجاوز ارتش صدام به کویت و امروز دیگر صدامی وجود ندارد، تهدیدی وجود ندارد. ایران به عنوان یک کشور قدرتمند امروز به دنبال ایجاد یک همکاری استراتژیک دفاعی و امنیتی با کشورهای منطقه است و امروز جمهوری اسلامی نقش سازنده خودش را در برقراری و کمک به امنیت نشان داده که چه در افغانستان و چه در عراق، امروز هیچ کشوری به مفهوم واقعی در همسایه های ایران هیچ نگرانی امنیتی و تهدید از جانب جمهوری اسلامی ایران ندارد. در نتیجه برای آمریکا خارج از این مشکلاتی که گفته شد دیگر بهانه ای برای این حضور وجود ندارد.
نکته سوم اینکه حتی کشورهای اروپایی و قدرتهای بزرگ صنعتی موافق با این حضورآمریکا در منطقه خاورمیانه نیستند . این طبیعی بود که آمریکایی ها در نظم دهی خاورمیانه جدید به دنبال تسلط بر انرژی باشند . طبیعی است که وقتی آمریکا بر بازار انرژی تسلط پیدا می کرد سیاستهای دنیا را تحت تأثیر خودش قرار می داد . یعنی باید چین به دلیل نیازی که به نفت منطقه دارد یا ژاپن به دلیل نیازی که به انرژی منطقه دارد و اروپا به دلیلی نیازی که به انرژی دارد باید تا حدی سیاستهای آمریکا را تمکین کنند. چون باید این اقتصاد بگردد وقتی که این شاهرگ حیاتی که خاورمیانه باشد در اختیار آمریکایی ها قرار بگیرد کشورهای دیگر باید از آمریکا تبعیت کنند.
از این جهت امروز قدرتهای بزرگ صنعتی و اقتصادی هم موافق این حضور نیستند در نتیجه آمریکا برای ادامه حضور نظامی در منطقه با چالشهای بزرگ هم در داخل آمریکا، هم چالش مالی و هم چالش دیگری به نام مردم منطقه و هم قدرت های بزرگ روبرو است. باور من این است کشورهای بزرگ اروپا مثل فرانسه و آلمان که اگر شما نگاه کنید در حرکت این کشورهای اروپایی ای از جمله فرانسه و آلمان چرا آلمان و فرانسه حاضر نشدند در لشکرکشی آمریکا به عراق شرکت کنند و همواره مخالفت کردند و شما اظهارات آقای بوش را ببینید بعد از اینکه این کشور اشغال شد پیامی که به دنیا و اروپا داد این بود آنهایی که در جنگ با ما نبودند حقی در عراق ندارند.
خوب چرا فرانسه در حمله به عراق شرکت نکرد؟ و چرا فرانسه و برخی از کشورهای اروپایی در حمله به لیبی سعی کردند که پیشتازی کنند؟ این مفهومش این است که این کشورها از یک جانبه گرایی هایی که آمریکا می خواهد در خاورمیانه و شمال آفریقا داشته باشند نگرانند.
-سوال : با خروج آمریکا از عراق وضعیت گروه های تروریستی همچون پژاک و پ.ک.ک و همچنین منافقین در اردوگاه اشرف به چه صورتی خواهد بود؟
چرا فرانسه در حمله به عراق شرکت نکرد؟ و چرا فرانسه و برخی از کشورهای اروپایی در حمله به لیبی سعی کردند که پیشتازی کنند؟ این مفهومش این است که این کشورها از یک جانبه گراییهایی که آمریکا می خواهد در خاورمیانه و شمال آفریقا داشته باشند نگرانند. |
وقتی گفته می شود گروه های تروریستی در عراق یعنی گروه هایی که در داخل عراق وجود دارند که بخشی از آنها هم از بیرون آمده و خود آمریکایی ها متهم هستند در ایجاد جوخه های مرگ، خود آمریکایی ها متهم هستند و آنچه عراقی ها انجام می دهند و باورشان این هست که در هر شرایط خاصی که موضع آمریکایی ها مطرح می شود بحث ماندگاریشان، خروجشان، یا در مقطع انتخابات شما می دانید که یک موج ناامنی گسترده ایجاد می شود.
از این طرف خود آمریکایی ها متهمند منظور گروه هایی هستند که علیه نظام علیه حاکمیت عله مردم اقدامات تروریستی می کنند به نظر می آید با تجربه ای که نشان داده شد دولت عراق با کمک مردم می تواند بر مشکلات و ناامنی ها فائق بیاید. و قطعا اینها تضعیف خواهند شد اگرچه یک حرکتهای ایذایی شاید در مقاطعی شکل بگیرد، اما خیلی ادامه نخواهد داشت.
اما در خصوص موضوع پ.ک.ک و پژاک اینها یک حرکتهای تروریستی هستند که در حقیقت از سرزمین شمالی عراق سوءاستفاده می کنند که متفاوت از آن چیزی که دولت عراق اعلام می کرده اینها را به عنوان جریان تروریستی می داند که اینها حق ندارند که از سرزمین عراق علیه کشورهای همسایه سوءاستفاده کنند و حقیقتا ما در منطقه مرزهای شمالی و عراق مرزهای آرامی داریم و آن چیزی که عامل اصلی تشنج هستند وجود گروه های تروریست گرا چه پژاک چه پ.ک.ک و این طبیعی است که باید پاسخ مناسب به آن داده بشود.
در مسئله منافقین امروز هم قانون اساسی عراق هم دولت و هم پارلمان عراق هم اجماع مردم عراق این هست که این پایگاه تروریستی باید از عراق جمع بشود این تصمیم جدی دولت عراق هست و بر اساس قانون هم که مصوبه دولت عراق هست منافقین باید تا پایان 2011 خاک عراق را ترک کنند. دولت عراق هم به اروپا هم آمریکا و هم سازمان ملل این موضع روشن را اعلام کرده، این موضوع بر خلاف این هست که اتحادیه اروپا یک مقاومت هایی در برابر این مصوبه دولت عراق داشتند اما به نظر می آید راهی جز تمکین ندارند.
باور مردم عراق این هست که جریان منافقین حرکت تروریستی بوده که هم در پرونده امنیتی، هم سیاسی وهم اجتماعی مردم عراق دخالت داشته، این فقط یک موضوع تروریستی علیه ایران نیست . این گروهک به عنوان جریان تروریستی علیه بشریت بوده و این تصمیم دولت عراق هست به نظر می آید که این تصمیمشان هم جدی است و اعلام خواهد کرد و به نظر می آید با این تصمیمی که دولت عراق دارد و آمریکایی ها و اروپایی ها راهی ندارند جز پذیرش اینکه باید این پایگاه جمع شود و سران جنایتکار این گروهک از عراق خارج شوند.
سوال : آقای کاظمی قمی شما سابقه مذاکره مستقیم با آمریکا را به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران در موضوع عراق دارید. ارزیابی شما از دولتمردان آمریکایی چیست و رفتار این کشور در مورد مسائل منطقه را چطور ارزیابی می کنید؟
باید توجه داشته باشیم که مقامات آمریکایی در موضوع ایران به دو دسته تقسیم می شوند یک گروه جنگ طلب که می گویند باید به هر شیوه ممکن با ایران مقابله کرد و گروه دوم که ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای قبول دارند و با اذعان به اشتباه بودن سیاست های قبلی واشنگتن در برابر ایران، معتقدند که باید وارد مذاکره مستقیم با ایران شد.
امروز آمریکا هم در بعد داخلی و هم در بعد بین المللی با نوعی استیصال و درماندگی روبرو شده است. در بعد داخلی موضوع بحران مالی این کشور موضوع ساده ای نیست و نباید از کنار آن به راحتی گذشت. در بعد بین المللی و به ویژه در بخش خاورمیانه و شمال آفریقا، آمریکا متحدان اصلی خود را از دست داده و امروزه کشورهای عربی که روزی متحدان اصلی آمریکا بودند دیگر آن اعتماد قبلی را به واشنگتن نداشته و به ویژه عربستان سعودی به امریکا کاملا بی اعتماد شده است.
در مورد ایران هم زمانیکه آمریکا در موضوع عراق با ایران وارد مذاکره شد این خود دارای پیامهای مختلفی بود که مهمترین مورد آن اقرار به قدرت ایران و اینکه امروز ایران به عنوان یک کشور قابل توجه در خاورمیانه مطرح است بود. مذاکره ایران با آمریکا در موضوع عراق یک خواسته آمریکایی بود که با اصرار عراقی ها همراه شد و ایران هم بنا به دلایلی مجبور به انجام این مذاکره شد که البته از این مذاکره فوایدی هم بردیم و شاهد بودیم که این اقدام ایران تا چه حد در بهبود وضعیت امنیتی عراق موثر بود.
اگر ما با آمریکا مذاکره نمی کردیم هر اتفاق بدی که در عراق می افتاد همه ایران را متهم می کردند و از همین رو ایران با آمریکا مذاکره کرد در همان زمان "کراکر" به عنوان نماینده آمریکا در مذاکرات حضور داشت و سیگنالهایی مبنی بر انجام مذاکرات مستقیم در حوزه های دیگر مخابره می کرد که ما به این رفتارها توجهی نکردیم.
در مورد رفتارهای اخیر آمریکا در رابطه با تهدید فرماندهان سپاه، اعمال فشار تحریم و ... تحلیل من این است که آمریکا به دنبال مذاکره با ایران است، اما باید گفت با توجه به آن چیزی که در عراق و خاورمیانه دیده می شود آمریکا هم اکنون در منطقه با یک موج تنفر عمومی روبرو بوده و رهبران کشورهای مختلف منطقه نیز دیگر اعتمادی به آمریکا ندارند از همین رو واشنگتن باید با این دوچالش برخورد کند.
گفتگو : عبدالحمید بیاتی
نظر شما